
حسین روحانی صدر، کارشناس تاریخ اسلام در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده و به مناسبت درگذشت
پاپ فرانسیس به دیدار تاریخی وی با
آیتالله سیستانی پرداخته و نکاتی از این دیدار را برجسته کرده است که در ادامه میخوانید.
مناسبات نهادهای غیردولتی با تثبیت قدرتهای دولتمدار در عصر جدید از گردونه مناسبات بینالمللی خارج شد و صحنهگردانی در انحصار دولتهای رسمی قرار گرفت؛ پس از جنگ جهانی دوّم و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سقوط صدام، دیکتاتور مقتدر عراق اهمیّت مناسبات مرجعیّت شیعه با جهان پیرامونی را برجستهتر کرد تا آنجا که ملاقات پاپ با آیتالله سیستانی مرجع شیعیان و محور مثبتاندیشی عراق، سرلوحه اخبار اوایل سال میلادی 2021 قرار گرفت و طبق آمار گوگل تصاویر این ملاقات را یک میلیارد نفر دیدهاند.
بسیاری از محققان به طرح اهمیّت و جایگاه تاریخی این سفر تحلیلهای متنوع و گاه اغراقآمیزی از سطح نفوذ هر یک از این دو ارائه کردند. حجتالاسلام محمد مسجدجامعی، سفیر سابق ایران در واتیکان ویژگیهای دو دستگاه کاتولیک مسیحی و تشیع اسلامی را در مصاحبهها و سخنرانیهای خود توصیف و تحلیل کرده و نام اثر را «پاپ و مرجعیّت» نهاده است در بخشی از پرسش و پاسخهای حول این موضوع وی میکوشد تواضع دو زعیم دینی را برجسته کند و بارها معلومات آیتالله را به مخاطبان یادآور شود.
به اعتقاد ایشان یکی از بهترین تقریرات آیتالله که ویژگیهای مزبور را به خوبی نشان میدهد، کتاب «تعارض الادلة و اختلاف الحدیث» است. آیتالله سیستانی گذشته از اینکه به وفور از منابع حدیثی، فقهی و اصولیِ خودِ ما شیعیان استفاده میکنند از منابع مختلف اهل سنّت نیز بهره میبرند و از کتب حقوقدانان جدید هم استفاده میکنند. «سَنهوری» یکی از بزرگترین حقوقدانان عرب است و آیتالله سیستانی نظریاتش را در آنجا که درباره تعارض قوانین صحبت میکند و اینکه قاضی در این موارد چگونه باید تصمیم بگیرد، نقل میکنند.
مهمترین موضوع در باب تعارض ادلّه، مسئله «تقیه» است و برای حل مشکل، عموماً از «اخبار علاجیه» استفاده میشود. ابتکار ایشان در این است که مسئله تقیه را در متن واقعِ اجتماعی، دینی و سیاسیِ آن ایّام بررسی میکنند و توضیح میدهند که تقیه صرفاً از حکام نبوده و در بسیاری موارد از فقها، مفتیان، قضات و حتّی از توده مردم و غالیانِ از شیعیان نیز بوده است. ایشان با استشهاد به روایات و یا نقل اقوال کسانی که با چنین مشکلاتی مواجه بودهاند (مانند سخنان شافعی در کتاب الأم) نظریات خود را اثبات میکنند؛ حتّی درباره «احکام ترخیصیه»، نظریه بدیعی با عنوان «السوق الی الکمال» را مطرح میکنند که ظاهراً نظریه میرزا مهدی اصفهانی رضوانالله علیه است. پیش از آنکه مسئله حضور پاپ را بهطور جدی مدنظر قرار دهد خواستگاههای سیاسی پس از فروپاشی صدام و اختلاف میان جریانهای تأثیرگذار در آن کشور را مطرح کرده است.
وی اشارهای به ملاقات خود با آیتالله دارد که به وی فرموده بودند که «کتاب صوم» را در 9 سال تدریس کردهاند. پرسیدم: «چرا این مقدار طولانی؟» بدان علّت که متعرض آراء عالمان اهل سنّت شدهام. پرسیده شد «اگر چنین هم باشد، دوره درسی تا بدین حد طولانی نمیشود.» فرمودند «آراء آنان را بهطور انتقادی و با توجّه به روشها و معیارهای خود آنان به خصوص در باب ملاکهای صحت احادیث، نقل کرده و مورد بررسی قرار دادهام.»
سپس به ملاقات اخضر ابراهیمی فرستاده ویژه سازمان ملل در امور عراق پرداخته و مینویسد وزیر خارجه اسبق الجزایر که از دیپلماتهای قدیمی و برجسته عرب است پس از سقوط صدام، نماینده سازمان ملل در مسائل عراق شد. سالها پیش او به یکی از دیپلماتهای عالی رتبه ایرانی گفته بود در اوایل مأموریتم هنگامیکه در بغداد بودم از من خواستند به ملاقات آیتالله سیستانی بروم. پرسیدم ایشان کیست؟ گفتند عالم بزرگ شیعیان است و در نجف سکونت دارد. سرانجام با اکراه پذیرفتم و عازم نجف شدیم. اوضاع بهم ریخته نجف و کوچههای تنگ و مخروبهای که به خانه ایشان منتهی میشد، بر اکراه و بیمیلیام افزود و از اینکه این دعوت را پذیرفته بودم، ناراحت بودم تا آنکه ملاقات دست داد.
در این ملاقات درباره وضعیت جهان عرب و موقعیت عراق صحبتهای مختلفی انجام شد. آیتالله گفتند «آقای حسنین هیکل در کتاب «قضایا الوحدة و المجتمع العربی» میگوید در یکی از روزها، من و اَخضر ابراهیمی و ادوارد سعید در یکی از کافههای لندن نشسته بودیم و درباره وضع اعراب و آیندهی آنها صحبت میکردیم. شما [یعنی اخضر ابراهیمی] گفتید امور مردم باید به خودشان واگذار شود. آنها باید درباره سرنوشت و آیندهشان تصمیم بگیرند. ما هم در مورد عراق و وضعیت موجود چنین میگوییم و اینکه باید امورشان به خودشان واگذار شود. قانون اساسیشان را باید خودشان بنویسند، نه آمریکاییها.» از این داستان و از حضور ذهن ایشان تعجب کردم.
واتیکان در طی سالهای اخیر به دلایل گوناگونی رابطهاش را با بدنهی دینیِ اهل سنّت تقویت کرده است. آنها به جای اینکه مثلاً با فردی مانند حامد ابوزید صحبت کنند با مرکزی مانند «الأزهر» وارد گفتوگو و تعامل میشوند. هم خود پاپ چنین تمایلی دارد و هم مقامات آمریکایی و اروپایی و هم در آینده چینیها چنین خواهند کرد؛ بنابراین سفر پاپ به دانشگاه الأزهر در آوریل 2017، به عنوان مهمترین مرکز مسلمان سنی به لحاظ دینی و تاریخی و نیز به عنوان بهترین همتای واتیکان برای ارتباط و مذاکره، رویداد مهمی بود.
پس از آن سفر پاپ چهارم فوریه 2019 میلادی به ابوظبی با حضور احمد الطیب نیز به عنوان رهبرِ مهمترین بدنهی دینیِ اهل سنّت، سندی که در دسامبر 2020 در هفتاد و پنجمین اجلاس عمومی سازمان ملل، رسماً ثبت شد و امضای «سند برادری انسانی» (Document on Human Fraternity for World Peace and Living Togeth- er (vatican.va)). اتفاق افتاد؛ سندی که پس از پذیرش در مجمع عمومی سازمان ملل و مبنا قرار گرفتن برای اعلام «روز بینالمللی برادری انسانی» (UN declares 4 February ʻInternational Day of Human Fraternityʼ (vaticannews.va)). اهمیّت رمزی و نمادین پیدا کرده است. وی همه اینها را به نوعی پیش زمینه دیدار با آیتالله سیستانی دانسته است.
نکته اینجاست که در چنین شرایطی، ملاقات پاپ و آیتالله سیستانی به عنوان یک رهبر بزرگ شیعی در جهت خلاف جریان نامطلوبی قرار میگیرد و میتواند پرکننده خلأ باشد و از تأثیرات منفی تلاشها و روندهای مزبور بکاهد؛ بنابراین بخش مهمی از اهمیّت این ملاقات برای شیعه به دلیل شرایط موجود است و به اعتقاد آقای مسجدجامعی اگر این دیدار چند سال قبل و مخصوصاً پیش از ظهور داعش اتفاق میافتاد از آنجا که تمایز بین شیعه و سنی هنوز در ذهن غیرمسلمانان چندان متعین نشده بود، اهمیّت زیادی نمیداشت.
نکته آخر اینکه این سفر از نظر شیعیانِ روشنفکر و متجدد عراق و نیز برخی دیگر اعم از عراقی و غیرعراقی، اتفاقی مطلوب و «تمایز بخش» است. «کتاب پاپ و مرجعیت؛ نگاهی تحلیلی به دیدار پاپ با آیتاللهالعظمی سیستانی» تألیف محمد مسجدجامعی، از سوی انتشارات مطالعات راهبردی مرام در تابستان ۱۴۰۳ به انتشار رسیده است.
انتهای پیام